بچه ننه هایی که دستگیر می شوند! ، آقازاده ضربه فنی شد؟
به گزارش جعبه مهر، آقازاده، شروعی جذاب برای احیای مبارزه با فساد در قامت تصویر، با شروع و پایانی خوب که در میانه سریال ضربه فنی فیلمنامه ضعیف شد اما در قسمت های انتهایی به پا خاست!
گروه فرهنگی خبرنگاران؛ گاهی محو تماشای سریالی هستی که ناخودآگاه به دنبال شخصیت های بیرونی آن می گردی و آغاز به مشابهت سازی با افراد دور و بر می کنی. سریال آقازاده حکایت یکی از همین سریال هاست که بیننده ممکن است، یاد مدیر یا مسئولی بیفتد که در ظاهر انقلابی بوده و سخنرانی های سوز و گذار در وصف طبقه محروم نموده، اما بعد ها معلوم شده که در کار زد و بند و گذاشتن پول روی پول بوده است.
نمودار سیر داستانی فیلم سینوسی محدب است؛ سریالی که در قسمت های ابتدایی به ویژه سکانس اول سعی کرد با روایتی باورپذیر و روان مخاطب را قانع کردن به دیدن ادامه سریال کند؛ آقازاده هر چه جلوتر آمد، عقب تر رفت! رفته رفته، آن داستان پر طراوت و حال و هوای عدالت خواه و آرمانگرا و ضرباهنگ خوش آهنگ سریال، آب رفت و مثل خیلی دیگر از سریال ها، به قصه این کار هم آب بسته شد! وقتی داستان فیلم یا سریال خسته می گردد، شات ها روی چهره هایی با آرایش غلیظ، بسته می گردد و... وقتی از راه هنری و حرفه ای نمی توان بازار را فتح کرد، لاجرم پای اروتیسم به میان می آید و اتفاقات بالای 18 سال! به این ترتیب است که جاذبه بازار و مسابقه برای سود بیشتر، آقازاده را هم ضربه فنی کرد! آقازده فریب فروش بیشتر را خورد و خاک شد! این ضرباهنگ با کشته شدن راضیه توسط نیما البته دوباره معکوس می گردد و شیب قصه صعودی و شبیه قسمت های ابتدایی فیلم است تا قسمت آخر که نقطه اوج و بهترین قسمت بین 29 قسمت فصل اول این سریال است.
از طرفی این فیلم متاسفانه با افتادن به دام کلیشه های قدیمی سینمای ایران تا اواسط نیمه دوم سریال کژسلیقگی نویسنده قصه را برای پر کردن خلا های داستانی نشان می داد.
حامد شخصیت بسیار مثبت و خوب و پاکی است که در خانه ای بسیار سنتی زندگی می نماید. محل زندگی حامد بسیار مهم است زیرا پدر و مادر او بسیار سنتی و مذهبی هستند و کل این خانواده با هم زندگی می نمایند. در خانه حامد، متکا های گرد و عظیم قدیمی و در و پنجره های سنتی به چشم می خورد. لباس های آنان ساده است و همه چیز بوی قدیم می دهد. برخلاف حامد، شخصیت منفی سریال یعنی نیما در خانه های لوکس، مجلل و مدرن زندگی می نماید. ماشین های میلیاردی دارد و درگیر هنر مدرن شده است و حتی در حراجی های هنری شرکت می نماید. مثلا او دنبال خرید تابلویی از سهراب سپهری است. سریال سعی دارد با به تصویر کشیدن فساد پشت پرده گالری ها و پولشویی که در پوشش حراجی های هنر اتفاق می افتد، این مساله را برای مخاطب باز کند، اما زبان فیلم برای بازگویی چنین حقیقتی الکن است.
فلاش بک های فیلم با آن تصاویر اعصاب خوردکن بازیگران که، چون تیزری تبلیغاتی مابین فیلم پخش می گردد از جمله نقاط ضعف فیلم است؛ زمانی فلش بک در یک فیلمنامه قرار داده می گردد که نویسنده ناگزیر است حادثه ای مهم از گذشته یک یا چند کاراکتر را به صورت تصویری یادآور گردد. اما این رویداد اتفاق افتاده در گذشته باید حادثه ای بسیار مهم باشد. آنقدر مهم که باعث کنش های کاراکتر در زمان حال باشد.
اما به به قدری در قسمت های میانی سریال تعداد این فلش بک ها و تصاویر بازیگران روی مخ است که به کلی رشته افکار و توجه بیننده به فیلم را پاره می نماید.
نقطه قوت سریال بازی بازیگرهاست. مهدی سلطانی بسیار به قاعده و باورپذیر بازی می نماید، امیر آقایی مدتی است نقش های مختلف را امتحان می نماید و از پس آن ها به خوبی بر می آید، امین حیایی نیز بعد از سال ها تجربه به پختگی ای رسیده است که نقشش را درست و دقیق بازی کند. در اغلب موارد او بازیگری است که حتی اگر فیلمنامه بد باشد با بازی خوبش تماشاگر را مجذوب خود کند؛ و بازی پردیس پورعابدینی هنر انتخاب بازیگر این سریال را به عنوان یکی از نقاط قوت آن اثبات کرد؛ هرچند بسیاری از منتقدین معتقدند سینا مهراد از مولفه های مهم برای چنین نقشی، تنها چهره معصوم و باورپذیر دارد تا بازی زیبا و چشمگیر!
بچه ننر هایی که تنبیه می شوند!
طی سالیان اخیر با افشای پرونده بعضی آقازاده های جنجالی در داخل و خارج کشور، این کلیدواژه به نوعی کنایه منفی نسبت به بعضی مولفه های آقازادگی از پارتی و فساد گرفته تا خارج نشینی و سوءاستفاده از قدرت پدر!
بازنمایی چنین تفکری در رسانه ها به گونه ای بود که گویا جمهوری اسلامی نیز به دچار شدن به پدیده فساد در بین آقایان و آقازادگی راستا انحطاط را طی می نماید.
هرچند این سریال پرده ای که چهره قدسی از مسوولان ساخته شده بود و سال ها پیش کسی جرات نداشت درباره آن ها علنی حرف بزند و ورود به زندگی شخصی آن ها جزو خط قرمز بود، کنار می زند. داستان آقازاده نشان می دهد که فساد ممکن است در هرجایی یافت گردد؛ از قوه قضاییه و بازپرس ها گرفته تا ادارات، نمایندگان مجلس و مسوولان ارشد ریشه دارد، اما نویسنده معتقد است فساد تمام سیستم را آلوده ننموده و آقازاده ها و افرادی هستند که سالم و سلامت اند و برای مقابله با این فساد حاضرند هرکاری انجام دهند.
گرچه در آقازاده شبکه نمایش خانگی سعی شده به هردو چهره آقازاده خوب و بد به یک اندازه توجه گردد، اما غلظت پردازش شخصیت آقازاده مثبت (حامد) سبب شده تا کمرنگی آقازاده منفی (نیما) نمود بیشتری داشته باشد. به همین دلیل و با توجه به این که اگر به راستی قرار بوده معضل آقازادگی در کشور به صورت هنرمندانه و واقع گرایانه ای به تصویر درآید، بدیهی است که قدرت مدارانی که آقازاده ها مورد حمایت آنان قرار دارند، مانع فراوری و انعکاس تصویر هرنوع آقازاده ای در هر یک از رسانه های تصویری، اجتماعی و حتی رادیویی می شدند.
به نظر می رسد آقازاده در واقع سوپاپ اطمینانی است تا بعضی اندوه های روانی جامعه ناشی از سیلاب آزار های مالی و اجتماعی آقازاده ها به واسطه پرداختن آن کم گردد. سازندگان آقازاده از منظر سابقه و فعالیت هنری جزو کسانی هستند که پیشینه قابل تاملی دارند، اما سریال آن ها نتوانسته آقازادگی را در جامعه زیر سوال ببرد و یا شرایطی را به نمایش درآورد که هشداری برای مسئولان باشد و در جهت حذف این مسئله مهم و آزاردهنده در جامعه به حرکت درآیند. آقازاده آغازی خوب، ادامه ای ناموزون و پایانی جذاب بود که نباید در همین جا متوقف گردد.
منبع: خبرگزاری دانشجوbestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا