دریافت مالیات براساس ظاهر

به گزارش جعبه مهر، تامین مالی مخارج حکومت از منشأ مالیات بر فعالیت های مالی و استقلال بودجه از درآمد های نفتی چند دهه است که همیشه به صورت لسانی مورد تاکید سیاست گذار بوده است؛ اما وجود درآمد های نفتی سهل الوصول تا به امروز اجازه نداده است که این تاکید در چارچوب برنامه ای منسجم و اندیشیده شده شکل عملیاتی به خود بگیرد.

دریافت مالیات براساس ظاهر

اینک و با تشدید تحریم های ظالمانه بر صدور نفت و انتقال درآمد های آن به کشور فرصتی پیش آمده است که سیاست گذار به اجبار به اصلاح نظام مالی خویش بپردازد و انتظاری طبیعی است که در معماری نظام مالی جدید به تمامی ظرفیت های اثرگذاری درآمدها و هزینه های دولت بر سیاست های مالی و اجتماعی کشور توجه گردد و علاوه بر آن نظامی طراحی گردد که از استحکام درونی برخوردار باشد و با بازگشت درآمد های نفتی یا بر اثر مسائل درونی منفعل نگردد. منظور از پایداری نظام مالی، تعادل پایدار و بلندمدت و نه برابری همیشگی درآمدها و هزینه ها است. ترازوی بودجه دو کفه درآمد و هزینه دارد که شاهین هر دو باید در یک راستا و در کنار یکدیگر پرواز نمایند.

از ویژگی های بودجه متکی بر مالیات، حساسیت زیاد درآمد آن به نتیجه سیاست های مالی-اجتماعی سیاست گذار و عملکرد نظام حکمرانی است. اگر تا به امروز سیاست گذار از نوسان درآمدهای نفتی شاکی بود و در ظاهر به جایگزینی آن با درآمدهای مالیاتی اشتیاق نشان می داد، حداقل این شانس بزرگ را داشت که حجم درآمدهای نفتی فارغ از عملکرد او معین می شدند، این شانس را داشت که نظارتی موثر از طرف جامعه بر عملکرد وی وجود نداشت و بسیاری از ناکارآیی ها و سوء مدیریت هایش در سایه درآمدهای نفتی محو می شدند. مالیات بر خلاف نفت، منبع ثابتی نیست که تنها دغدغه سیاست گذار استخراج و فروش آن باشد. حجم مالیات بسیار به نتیجه رفتار، گفتار و پندار سیاست گذار بستگی دارد و اثر منفی هرگونه سوءتدبیر مالی، اجتماعی و سیاسی به سرعت بر درآمدهای مالیاتی منعکس می گردد. علاوه بر این سیاست گذار باید نسبت به هزینه های خود نه تنها حساسیت بیشتری داشته باشد، بلکه به پرداخت نمایندگان مالیات نیز جوابگو باشد و بداند که درآمد های او رابطه ای مستقیم با میزان جوابگویی و کارآیی وی دارد. سیاست گذار نمی تواند انتظار داشته باشد که مردم فقط هزینه های او را تامین نمایند و بر فرآیند گزینش وی و عملکرد او کمترین نظارت را داشته باشند. اگر چه این ویژگی ها هر یک بسیار مثبت و متعلق به یک جامعه امروزی است، اما تحول ذهنی و عملکرد سیاست گذاری که به درآمدهای بی حساب و کتاب نفتی عادت نموده است به سرعت محقق نمی گردد؛ در حالی که محدودیت های حاصل از دریافت مالیات با همان مالیات می آیند.

تاریخ نیز نشان داده است که تکیه بر قدرت انحصاری سیاست گذار در وضع و اعمال قوانین مالیاتی نیز خیالی خوش بیش نیست. لازمه پایداری درآمدهای مالیاتی، تغییر رویکرد سیاست گذار به گسترش سیاست های موجد رشد مالی و خلق ثروت است. به عبارت دیگر برای دریافت مالیات بیشتر ابتدا باید زمینه رشد درآمد، مصرف و انباشت ثروت در اقتصاد فراهم گردد و سپس از درآمد و ثروت خلق شده به منظور تامین مخارج سیاست گذار و بازتوزیع درآمد مالیات اخذ گردد. از این رو است که مالیات کارکردی دو جانبه دارد از یکسو منبعی برای تامین مخارج سیاست گذار است و از سوی دیگر ابزاری برای اعمال سیاست های مالی مشوق رشد مالی و برابری است که اتفاقا این جنبه در ادبیات مالی بسیار بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است.

این روزها که موعد طرح بودجه سال آینده در مجلس و تصویب آن است، پیشنهاد هایی درباره اخذ مالیات مطرح می گردد که به نظر می رسد بیش از آنکه حاصل یک چارچوب فکری رشد محور باشد، حاصل گردش چشم و دیدن مظاهر ثروت است و بیش از آنکه دغدغه مالیه ای پایدار برای سیاست گذار داشته باشد، تنها تامین مالی مخارج دولت در سال آینده را در نظر دارند و توجهی به اثرات ماندگار این سیاست های باری به هر جهت بر تغییر رفتار عامل های مالی ندارند. دوستی از مالیات بر دهک نام می برد و با ضرب و جمع چند عدد، درآمدی نجومی برای دولت متصور می گردد. اما از خود نمی پرسد اصلا چرا دهک باید مبنای اخذ مالیات باشد؟ اگر خانواری به دلیل درآمد یا مصرف بالا در دهک بالا قرار گرفته است که قبلا مالیات بر درآمد و مصرف خود را پرداخته است! از این هم بگذریم آیا اصلا دهک که مفهومی نظری است، جنبه کاربردی دارد؟ اگر می داشت چرا بیش از یک دهه که صحبت از هدفمندی یارانه ها است و بودجه کلانی نیز صرف شناختن این به اصطلاح دهک های درآمدی شده است، هنوز توفیقی نداشته ایم؟ دهک مفهومی نسبی است، فرض کنید دهک ها را هم شناختید و از دهک های بالاتر مالیات گرفتید، اخذ این مالیات جای آنها را با دهک های پایین تر عوض می نماید، حال با این دهک های حالا بالاتر شده چه می کنید؟ صحبت از اخذ مالیات از خانه های خالی می نمایند و آن را کلید حل مشکل مسکن می دانند، اما نمی پرسند چرا در حالی که پیش بینی مثبتی از آینده بازار مسکن نیست، این خانه ها خالی باقی مانده اند؟ نمی دانند به محض وضع مالیات بر خانه های خالی آنها در ظاهر هم که شده پر می شوند و هزینه کشف خانه های واقعا خالی بسیار بیشتر از مالیات انتظاری خواهد بود و در سرانجام پولی به دست دولت نمی رسد. مالیات بر خودرو و خانه به اصطلاح لوکس نیز پیشنهاد خام دیگری است که عده ای با حدت تمام سنگ آن را به سینه می زنند.

جایی که معیار لوکس بودن ارزش ریالی است، ریالی که ارزش آن هر روزه در پرتو خاصه خرجی های سیاست گذار کاهش می یابد و عده ای از مردم را بدون هزینه، لوکس نشین و لوکس سوار می نماید! آیا این خودرو های به اصطلاح لوکس کلیه عوارض و مالیات های قانونی را نپرداخته اند که دوباره باید مشمول مالیات شوند؟ چه فرقی است بین دو نفر که از سطح درآمد و ثروت یکسانی برخوردارند، اما یکی ظاهر را حفظ نمی نماید و خودرو و مسکن لوکس استفاده می نماید و دیگری با حفظ ظاهر از درآمد خود در خفا یا خارج از کشور منتفع می گردد که اولی باید مالیات بپردازد و دومی نه؟ نتیجه این مالیات به خفا بردن و خروج سرمایه و ظاهر سازی نخواهد بود؟ مالیات بر عایدی سرمایه، مالیاتی معمول است؛ اما عایدی سرمایه در کشور ما چیست؟ آیا بر سر تعریف آن اجماعی شده است؟ آیا اصلا چارچوب اقتصاد کشور اجازه چنین تعریفی را می دهد؟ چرا کسی شرح نمی دهد در حال پخت چه آشی هستند؟ مسائل و سوالات پاسخ داده نشده زیادی در خصوص سیاست های پیشنهادی وجود دارد که باعث می گردد همچنان با دیده تردید به گذر از یک نظام مالی متکی بر نفت به نظام مالی مالیات محور نگریست.

منبع: اتاق بازرگانی ایران
انتشار: 1 فروردین 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: mehrbox.ir شناسه مطلب: 4659

به "دریافت مالیات براساس ظاهر" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دریافت مالیات براساس ظاهر"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید