4 توصیه سیاستی برای تحریک کارآفرینی در کشور
به گزارش جعبه مهر، دبیر کمیته اقتصاد دانش بنیان دفتر مطالعات راهبردی رونق فراوری گفت: چیزی به نام سیاستگذاری کارآفرینانه وجود ندارد و آنچه در حقیقت موجود است، سیاستگذاری عمومی در جامعه کارآفرینانه است.
گروه اقتصادی خبرنگاران، دولت ها همیشه نقش مهمی در رونق یا رکود اقتصادی در بخش فراوری داشته اند. سیاست های اتخاذ شده از سوی دولت ها می تواند در بخش هایی محرک فراوری باشد و در بخش هایی دیگر مانع از فراوری شود. در جهان سیاست های مشخصی برای حمایت از کارآفرینی و فراوری اتخاذ شده است.برای تحریک کارآفرینی در کشور اقدامات متعددی باید صورت بپذیرد اما مهم ترین آنها تغییر نگاه مدیران اقتصادی از سیاست گذاری براساس اقتصاد مدیریت شده به سمت اقتصاد کارآفرینانه است. این پارادایم ویژگی هایی دارد که به آن اشاره خواهیم کرد. علی جوان؛ دبیر کمیته اقتصاد دانش بنیان دفتر مطالعات راهبردی رونق فراوری دانشگاه امام صادق (ع)، بخشی از تدابیر لازم که از سوی دولت می تواند محرک کارآفرینی در کشور باشد را در این تبادل نظر برای ما مطرح نموده است.
چه نگاه هایی نسبت به موضوع کارآفرینی و فراوری وجود دارد؟
فراوری مسئله اساسی اقتصاد کشورها است. وقتی به تاریخ رجوع می کنیم، مشاهده می کنیم که جهش های اقتصادی کشورها، عمدتاً حاصل تمرکز بر موضوع فراوری و افزایش بهره وری بنگاه ها بوده است. برای مثال کشور چین با اصلاحات اقتصادی و تمرکز بر فراوری و افزایش بهره وری بنگاه های خود توانست از سال 1980 تا به امروز به طور میانه، سالانه رشدی 10 درصدی را در کارنامه خود ثبت کند و جزو اقتصادهای پرشتاب در رشد محسوب می شود. هند، دیگر کشوری است که از سال 1991 با آغاز بعضی اصلاحات، موجب شد تا فضای فراوری کالا و خدمات در این کشور افزایش یافته و رشد قابل توجهی را در بین اقتصادهای جهان از آنِ خود کند.
وی اضافه نمود: اما حلقه مفقوده رونق فراوری در کشور ما، عوامل متعددی دارد که با یک نگاه جامع به این موضوع مشاهده میکنیم وجود یک جهت گیری و نگاه خاص در کشور که به اقتصاد مدیریت شده تعبیر می شود، عامل بسته شدن فضای نوآوری و فراوری شده است.
شکی نیست که یکی از مهم ترین راه های برون رفت کشور از مسائل فعلی، فراوری نوآورانه و مشارکت همه افراد کشور در امر فراوری است. این کار می تواند در قالب تعاونی ها و سایر چارچوب های موجود در قانون تجارت محقق شود و نوآوران و کارآفرینان وارد بازار فراوری کالا و خدمات سخت افزاری یا نرم افزاری شوند و فرایند خصوصی سازی های ضعیف که اخیراً موجب به روز بحران در کشور شد را تغییر دهد.
چه تمایزهایی بین اقتصاد مدیریت شده و کارآفرینانه وجود دارد؟
طبق مطالعات، دولت هایی که اقتصاد مدیریت شده را به اقتصاد کارآفرینانه ترجیح داده اند، در طول زمان موجب محدودکردن نوآوری در کشور خود شده اند. اگر به تاریخ نگاهی بیندازیم، تضارب این دو دیدگاه را در آراء صاحب نظران مشاهده می کنیم.
برای توصیف نگاه اقتصاددانان از یک اقتصاد مدیریت شده، کارل شرام [1]اقتصاددان و مدیرعامل بنیاد کافمن استدلال می نماید از زمان بحران عظیم[2] در ایالات متحده (دهه 1930)، ایده های اقتصاددانانی چون جان مینارد کینز، جوزف شومپیتر، ماکس وبر و سایرین، بر برنامه ریزی و شرایطی که چگونه اقتصاد مدرن، رشد و نوآوری ایجاد می نماید، تأثیر گذاشته است. سیاست ها و ایده های کینزی ادعا می کردند که رشد اقتصادی ایالات متحده و توسعه فناوری مانند سیاست پولی و بودجه باید به طور متمرکز برنامه ریزی و کنترل شود.
اقتصاددانان دیگر مانند وبر و شومپیتر، برنامه ریزی متمرکز را رد کردند. آنها بیم داشتند که اقتصادهای با مدیریت متمرکز دولتی بیشتر به نفع کسب وکارهای عظیم باشد تا مؤسسات نو و کوچک تر که در نتیجه برای کارآفرینی، کسب فرصت و خطر کردن که منجر به پیشرفت فناوری، تخریب سازنده (نوآوری) و نوسازی اقتصادی می شود، فضای اندکی باقی گذارد.
این پژوهشگر حوزه علم و فناوری اضافه نمود: این تعارض در دیدگاه بین اقتصاد مدیریت شده و اقتصاد غیرمتمرکز، در دوران جنگ سرد هم ادامه یافت. اگرچه ایالات متحده از نظر ایدئولوژی، مخالف نظام کمونیستی بود با ین حال بسیاری بر این باورند که مدل برنامه ریزی متمرکز شوروی، کارایی برتر، نوآوری و رشد اقتصادی ایجاد کرد. دولت ایالات متحده مانند شوروی، با اعطای مجوز به تعداد اندکی از رهبران صنعتی برای مالکیت متمرکز و ایجاد اقتصادهایی با مقیاس لازم برای فراوری انبوه در پی مدیریت متمرکز فراوری صنعتی بود.
اما رفته رفته، این نتیجه حاصل شده نادیده گرفتن بنگاه های کوچک و میانه و کسب وکارهای خرد، همان طور که اقتصاددانانی چون وبر و شومپیتر پیش بینی نموده بودند، نرخ نوآوری را کاهش داده و مشارکت آحاد جامعه را در اقتصاد کم می نماید. ازاین رو دولت ها سیاست های عمومی برای جامعه کارآفرینانه را تعریف کردند.
در این سیاستگذاری، هدف بر مشارکت مردم در راه اندازی شرکت و اقدام به امر فراوری است. نکته مهم اینجا است که چیزی به نام سیاستگذاری کارآفرینانه وجود ندارد. یعنی دولت نمی تواند همه سیاست های خود را تحت اسم سیاست گذاری کارآفرینانه برنامه ریزی و اجرا کند. آنچه در حقیقت وجود دارد، سیاستگذاری عمومی در جامعه کارآفرینانه است. یعنی دولت به اسم بخش عمومی اقتصاد، سیاست های عمومی خود را به گونه ای سامان می دهد که محرک جامعه برای کارآفرینی باشد.
به نکته دقیقی اشاره کردید، اما چگونه باید به موضوع سیاست گذاری عمومی در جامعه کارآفرینانه ورود کرد؟
جامعه کارآفرینانه به علت شیوه ای که کارآفرینان، کاربرد دانش را تسهیل می نمایند با اقتصاد مدیریت شده فرق دارد. روینمودهای مختلفی برای ورود به سیاست گذاری عمومی در جامعه کارآفرینانه وجود دارد اما بیشتر این روینمودها سیاست بنگاه های کوچک و میانه و سیاست کارآفرینی را یکسان و بدون تفاوت در نظر گرفتند. در حالیه بعضی معتقدند آنها اساساً متفاوت هستند چون که سیاست بنگاه های کوچک و میانه بر واردکردن افراد محروم و به جریان اصلی اقتصادی تمرکز دارند درحالی که کارآفرینی روی برترین و درخشان ترین ها حساب می نماید. اما باید پذیرفت که هر دو حالت، موجب افزایش فراوری و بالارفتن بهره وری است. از بین طیف وسیعی از نیروهای اقتصادی فعال در جامعه، تعداد کمی قابلیت کارآفرین شدن را دارند اما وقتی این اتفاق می افتد، به واسطه خلق یک ارزش نو، چندین نفر دارای شغل می شوند و می توان گفت تحریک کارآفرینی در جامعه موجب نوآوری های رادیکال (انقلابی) شده و می تواند زمینه فراوری ارزشمند را فراهم آورد.
در یک جامعه کارآفرین (البته جامعه ای که دارای سیاستگذاری عمومی در این بخش است)، با ساختن نهادهایی که بازخورد مثبت بر توسعه اقتصادی آینده دارند، بیشتر ثروت نو خلق شده به جامعه بازمی شود و این نهادسازی، خود احتیاج به دقت فراوان در طراحی دارد.
موضوع رگولاتوری و تنظیم گری در اینجا اهمیت پیدا میکند. فناوری نرم تنظیم گری، به ما یاری می نماید تا ظرفیت نهادهای موجود را در راستای بهبود تنظیم گری حاکمیتی و حرکت به سمت سیاست گذاری های کارآفرینانه در خدمت بگیریم و از تعدد نهادها و تزاحم قوانین و مقررات جلوگیر کنیم.
از منظر کارشناسی، چه پیشنهادهای سیاستی برای بهبود شرایط کارآفرینان وجود دارد؟
برای تحریک کارآفرینان به نوآوری و نقش آفرینی بیشتر در اقتصاد، باید سیاست ها در سطح ملی و منطقه ای لحاظ شود. از سیاست های آموزشی و سلامتی و مقرراتی در سطح ملی تا سیاست های تشویقی رقابتی و اقتصادیاتی استانی، همه وهمه باید به گونه ای تدوین شود که محرک کارآفرینی و نوآوری باشند.
سیاست هایی که در جدول ذکر شده، چارچوب کلی است که طی بیش از 3 دهه اجرای سیاست های حمایت از کارآفرینی در کشورها به دست آمده است. در جدول زیر، به این موارد گریزی زدیم:
اولین موضوع، وجود یک سیستم مالکیت فکری است. این مورد موجب می شود نوآوران و کارآفرینان با اطمینان بیشتری اقدام به طرح ایده خودنموده و در سطح ملی و محلی (استانی) هم می تواند مقررات تشویقی برای افراد آن منطقه لحاظ شود. این مورد انگیزه کارآفرینان را افزایش می دهد که سطح قوانین در این زمینه بسته به سیاست دولت ها می تواند بسیار سخت گیرانه یا آسان اعمال شود.
موضوع دوم، سهولت در تشکیل و راه اندازی کسب وکار است. تسهیل فرایند ثبت و راه اندازی کسب وکار به ویژه به صورت محلی (استانی) که باعث می شود منطقه ها مختلف، برای جذب کارآفرینان و رشد اقتصادی خود، فرایندها را به صورت رقابتی، کاهش داده و کارآفرینان بتوانند در منطقه ها سهل تر سرمایه گذاری نمایند. الکترونیکی کردن صدور مجوزها در این دسته قرار می گیرد.
سومین مورد، ثبات و تضمین دسترسی به منابع اقتصادی است. ثبات اقتصادی به وسیله راهنمایی اعتبارات بانکی به سمت راه اندازی کسب وکارها و نظام تأمین اقتصادی خطرپذیر توزیع شده در سطح کشور و بعلاوه راهنمایی ثروتمندان به سمت سرمایه گذاری (سرمایه گذاران فرشته) در پروژه های نوآورانه از توصیه های مهم این بخش است.
مورد چهارم،اتخاذ سیاست های اقتصادیاتی مناسب باسم موثر ترین شیوه برای تشویق به کارآفرینی است. پاداش فعالیت های کارآفرینانه باید کاهش اقتصادیات باشد. اقتصادیات به اسم یک ابزار تنبیهی و تشویقی، برترین ابزار دولت ها برای تحریک کارآفرینی و نوآوری است. هرچند وضع اقتصادیات ها با ملاحظاتی بیش از صرف اهمیت دادن به کارآفرینی معین می شوند و باید همین گونه هم باشد. چون ملاحظات کفایت درآمدی، سادگی و عادلانه بودن نقش مهمی در آن دارند.
این سیاست ها در حوزه سیاست های کلان قرار می گیرند و اعمال آنها موجب تشویق کارآفرینان به نوآوری، خلق ایده و کارآفرینی شده و می تواند زمینه مشارکت آحاد جامعه در اقتصاد را فراهم کند که در پی آن، رشد اقتصادی و افزایش رفاه عمومی را در جامعه شاهد خواهیم بود. گرچه هر یک از این سیاست ها برای اجرایی شدن احتیاج به ساعت ها کار کارشناسی و عمیق شدن در مباحث جامعه شناسانه و فرهنگی هم دارد اما اراده دولت برای حرکت به این سمت می تواند یک قدم مؤثر برای بهبود این فضا و رونق فراوری باشد.
[1] Carl Schramm
[2] The great depression
منبع: خبرگزاری دانشجومسافرت رو: مسافرت رو: آگاهانه سفر کنیم تا بیشتر از سفر لذت ببریم
دور زمین: دور زمین: آشنایی با زیبایی های دنیا در مجله گردشگری