بلندپروازی شرق برای تبدیل شدن به قطب تکنولوژی - جعبه مهر

برنامه ای که چین در سر دارد، می توان آن را به قطب ارتباطات، هوش مصنوعی و جریان داده ها تبدیل کند. استانداردهای 2035 چین (China Standards 2035) پروژه ای برای 15 سال آینده است که جزئیات آن، اواسط سال 2020 پس از پشت سر گذاشتن 2 سال برنامه ریزی منتشر می گردد. بسیاری از کارشناسان بر این عقیده اند که این دومین گام این کشور پس از پروژه ساخته شده در چین 20205 (Made In China 20205) برای سلطه بر جهان است. گام دوم چین با تمرکز ویژه بر تکنولوژی برداشته می گردد تا این کشور را به تعیین نماینده استاندارها در دهه پیشرو تبدیل کند.

می توان گام دوم را این گونه توصیف کرد: ما در حال ورود به دهه ای هستیم که در آن تکنولوژی های شبکه، نقشی اساسی را ایفا خواهند کرد، در حالی که هنوز رهبران آن تعیین نشده اند. عدم تعیین یک رهبر واحد برای تعیین جهت، فرصتی استثنایی را در اختیار چین می گذارد تا سکان راهنمایی را در دست بگیرد. این بدان معنی خواهد بود که بر سر قدرت، جنگی تمام عیار به پا می گردد.

استاندارد چگونه تعیین می گردد؟

تکنولوژی ها و صنایع در سایر جهان، استانداردهایی دارند که نحوه تعاملات و توانایی همکاری آن ها با یکدیگر را تعیین می نمایند. هدف این است که تعیین گردد آیا اصلا دو صنعت متفاوت می توانند توامان با یکدیگر پیشرفت نمایند یا خیر. صنعت زیرساخت های ارتباطی بهترین مثال برای همکاری صنایع است. شبکه های جدید مانند 5G این گونه نیستند که شما به صورت آنی از آن بهره برداری کنید. این تکنولوژی ها احتیاج به سال ها برنامه ریزی و توسعه دارند و این تعیینات و جزئیات فنی تنها به وسیله همکاری بخش های مختلف صنایع به دست می آید. در نهایت این جزئیات و تعیینات به عنوان یک استاندارد معرفی می شوند..

استانداردها تقریبا پشت هر وسیله تکنولوژیکی که ما امروزه استفاده می کنیم وجود دارند. گوشی هوشمندی که در دست می گیریم، ماسکی که بر صورت می زنیم و دستکشی دستمان می کنیم همگی با یک استاندارد تعیینی فراوری شده اند. بسیاری از شرکت های اروپایی و آمریکایی مانند کوالکام، نوکیا و اریکسون همگی از نام های آشنایی هستند که بسیاری از استانداردهای صنایع مختلف را تعیین نموده اند. چین اما کوشش دارد تا به کوشش های خود در چند سال اخیر سرعت ببخشد و به یکی از این تعیین نماینده ها تبدیل گردد. اما استانداردهایی که چین در سر دارد چیست؟

از پروژه استانداردهای 2035 چین چه می دانیم؟

دولت چین در ماه مارس مدرکی را منتشر کرد که در آن به اهدف اصلی استانداردسازی ملی کار در 2020 اشاره داشت. این مدرک می تواند به ما نشان دهد که دقیقا نقشه راه پروژه استانداردهای 2035 چین در بخش داخلی و بین المللی چیست. به صورت کلی می توان گفت هدف چین، کوشش برای بهبود استانداردهای داخلی مانند کشاورزی و فراوری است. با این حال بخشی از مدرک که جلب توجه می نماید، بر پی ریزی عصر جدیدی از سیستم استاندارد تکنولوژی اطلاعات و بیوتکنولوژی تاکید دارد.

اگر به داخل چین نگاه کنیم، می بینیم که این کشور میخواهد استانداردهای داخلی خود را سر و سامان داده و آن ها را بهبود ببخشد. یکی از ضعف های اقتصاد داخلی چین، ناهماهنگی بخش های مختلف آن در پیروی نکردن صنایع از یک استاندارد واحد در هر زمان و مکان است. چین برای هر بخش شهر یک استاندارد دارد. حتی این استانداردها نیز خود به صورت روزانه و ماهانه دستخوش تغییر می شوند.با آنالیز موشکافانه بیشتر این بخش متوجه می شویم هدف دومین اقتصاد جهان، توسعه استانداردهایی برای اینترنت اشیاء، رایانش ابری، داده های بزرگ، هوش مصنوعی و 5G است. این ها همگی تکنولوژی های ضروری برای آینده هستند که می توانند زیرساخت های حیاتی جهان را پی ریزی نمایند. در اصل هدف چین زدن دو هدف با یک سنگ است؛ تقویت اقتصاد داخلی و گسترش نفوذ بین المللی.

پروژه استانداردهای 2035 چین نیز دقیقا برای حل و فصل این مسائل به وجود آمده. این پروژه ترکیبی از اقدامات ضروری به منظور بهبود کارایی و بهینگی اقتصاد داخلی و علاقه برای تعیین استانداردهای بالفعل و بالقوه خارجی است. این استانداردها به چین یاری می نماید که از باقی جهان پیشی بگریند، زیرا هنوز پتنت ها و دارایی های معنوی تکنولوژی های مورد استفاده در آینده به وجود نیامده.

چین در میانه جهت

پروژه استانداردهای 2035 چین به عنوان یک ماشین تزریق انگیزه برای این کشور در نظر گرفته شده در حالی که این کشور پهناور خود طی سالیان اخیر در حال رشد سرسام آوری بوده و احتیاجی به انگیزه ندارد. پس انگیزه چگونه به کار اژدهای سرخ می آید؟

اجازه دهید دوباره از تکنولوژی 5G مثال بزنیم. شرکت های ذی نفع از این تکنولوژی در سالیان گذشته نه تنها به شدت برای تعیین استانداردهای دخلی کوشش می نمایند، بلکه از آن بیشتر روی شکل گیری استانداردهای فرامرزی متمرکز شده اند. دلیل آن هم ساده است؛ تکنولوژی 5G به عنوان نسل بعد ارتباطات موبایل برای پشتیبانی از زیرساخت های آینده در نظر گرفته می گردد.

هر زمان که صحبت از 5G می گردد، باید نام هواوی را نیز به زبان آورد. این کمپانی چینی یکی از بازیگران اصلی در تعیین و شکل گیری استانداردهای این تکنولوژی است. به همین دلیل این کمپانی بیشترین تعداد پتنت و دارایی های معنوی در این زمینه را به ثبت رسانده و با نزدیکترین رقبای اصلی خود مانند نوکیا و اریکسون نیز فاصله زیادی ایجاد نموده است.

علاوه بر این، هواوی با راه اندازی بخش جدیدی از صنعت زیرساخت های ارتباطی به نام 3GPP، توانسته نقش مهمی در تعیین جزئیات فنی تکنولوژی 5G را ایفا نماید. از آن جایی که جزئیات فنی خود منجر به شکل گیری استانداردها می شوند، می توان همین حالا هم هواوی و به واسطه آن، چین را یکی از تعیین نمایندگان بین المللی این استاندارد دانست (3GPP یا پروژه همکاری نسل سوم، سازمان های استانداردگذاری که قصد دارند برای شبکه جهانی تلفن های همراه استانداردهای بین المللی وضع کند، را گرد هم می آورد).

کوشش ملی چین برای تعیین استاندارها همین حالا هم آغاز شده. این کشور کمیته ای را تشکیل داده و تنها هدف آن را نیز خلق استانداردهای جدید برای تکنولوژی بلاکچین تعیین نموده است. دومین اقتصاد جهان اکنون به دنبال حکمرانی در فضای نوپا و تازه کشف شده بلاکچین است و در این راه هواوی و تِنسِنت (مالک تیک تاک) را هم به آن ها ملحق خواهد نمود.با این حال می دانیم که جزئیات فنی که منجر به تشکیل استانداردها می شوند، پیچیده و انتزاعی نیستند، بلکه راه حلی ضروری برای شکل دادن به آینده یک تکنولوژی هستند. تصمیماتی که در پی این استانداردها گرفته می شوند، می توانند تبعات تجاری مختلفی داشته باشند که خود منجر به سودآوری یا زیان کمپانی های خاطی خواهد شد.

راه ابریشم جدید

یکی از دلایلی که می توان به سلطه چین بر تعیین استانداردهای آینده تکنولوژی باور داشت، راه ابریشم جدید (Belt And Road Initiative) است. راه ابریشم جدید یک پروژه زیرساختی بزرگ بوده که طی آن 60 کشور آسیای، آفریقایی و اروپایی را به یاری بنادر، جاده ها و جهتهای ریلی به یکدیگر متصل می نماید. سال گذشته اما رئیس جمهور چین آن را به گونه ای گسترش داد تا تکنولوژی هم در BRI پوشش داده گردد. چرا که این کشور، BRI را به دید یکی از اصلی ترین راه های پخش استانداردها و نفوذ در این مناطق می داند.

بر اساس قراردادهای دیپلماتیکی که چین با کشورهای حوزه راه ابریشم جدید منعقد می نماید، می تواند نفوذ و استانداردهای خود را به شکل گسترده تری اعمال کند. برای مثال کشورهای در حال توسعه ای همچون ویتنام و اندونزی می توانند از پذیرندگان استانداردهای چین باشند، زیرا هم بازار چین کشش بیشتری ایجاد می نماید و هم از نمونه های غربی ارزان تر است.

چه بر سر داده ها می آید؟

همزمان با افزایش نفوذ چین بر تکنولوژی بین المللی، تعداد دفعاتی که این سوال نیز پرسیده می گردد، افزایش خواهد یافت؛ چه بر سر داده ها می آید؟ این بازی که چین با استاندارهایش به راه انداخته، تنها به دسترسی نامتقارن داده ها منتهی می گردد. هر چه این کشور استانداردهای تکنولوژیک بیشتری را تعیین کند، داده های بیشتری از سیستم ها و سیاست های دسته بندی داده های این کشور سر در می آورد.

غرب تصور می نماید که اگر از تجهیزات 5G هواوی استفاده کند، داده های آن ها مستقیما سر از پکن در می آورند، در حالی که موسس هواوی بارها و بارها گفته هیچگاه داده های کاربران خود را تسلیم مقامات دولتی نمی نماید. در نتیجه حرف چه کسی را باید باور کرد؟ غربی ها یا شرقی ها؟حتی از گوشه و کنار شنیده می گردد که بعضی از قانون گذاری ها، شرکت ها را مجبور می نمایند تا با درخواست دولت به منظور کارهای اطلاعاتی همکاری نمایند. اگر کمی به این جمله دقت کنید، موضوعی که همان پاراگراف اول به آن اشاره کردیم خودنمایی می نماید. جنگ آمریکا و چین بر سر حفاظت از اطلاعات. سرباز اصلی این جنگ هم کسی نیست جز هواوی.

و اما پاسخ آمریکا

تصور کنید که چین کاری انجام دهد و ایالات متحده برای آن پاسخی نداشته باشد. به همین دلیل و پیش از این که ویروس کرونا همه چیز را بر هم زند، قرار بود کمیته بازنگری امنیت روابط آمریکا و چین نشستی تحت عنوان مدل چینی؟ را برگزار نمایند که در آن قرار بود به گزینه های جایگزین استانداردهای جهانی پرداخته گردد. با این حال همچنان می بینیم که نه تنها آمریکا کوششی برای بهبود این روابط نمی نماید، بلکه به دستور رئیس جمهور این کشور، کل بودجه انجمن ملی استاندارد و تکنولوژی را نیز قطع می نماید.

شاید چین بتواند با تمرکز بلند مدت روی استانداردها با پیامدهای پاندمی ویروس کرونا کنار بیاید، اما قطعا آمریکا به این سادگی کمر راست نمی نماید. از جهاتی به نظر می رسد چین می تواند هم اهداف کوتاه مدت را به خاتمه برساند و هم اهداف بلند مدت. چیزی که مسلم است، نبود تعادل میان این دو هدف در آمریکای فعلی است.بسیاری تصور می نمایند که استانداردها آخرین چیزی است که باید به آن فکر کرد، زیرا آن ها کوشش، توجه و سرمایه گذاری مستمر و طولانی را می طلبند. به همین دلیل است که می بینیم غرب توپ را در زمین خودش نگه داشته و با دقت روی چین متمرکز شده است. ویروس کرونا نیز در برهم زدن تمرکز دولت ها نقشی اساسی را ایفا نموده است.

چالش های پیش رو

چین شاید بلندپرواز باشد، اما می داند تغییر قدرت و پایین کشیدن آمریکا و اروپا از مسند ریاست بر جهان کار سختی خواهد بود. درست است که کوشش های دولت چین برای نفوذ به جمع بزرگان کمی آن ها را به چالش کشیده، اما آنقدر نبوده که نفوذش را عمیق تر کند یا این که جریان را به سمت خودشان تغییر دهد. در اصل آمریکا و کمپانی های چندملیتی هنوز به عنوان پرنفوذترین بخش های صنعت ICT شناخته می شوند.

چین باید هواوی های بیشتری داشته باشد.

دلیل این نفوذ هم تعیین و واضح است. آن ها مدیریت فنی مثال زدنی را در کنار مدیریت بالای فرایندهای استانداردی، مشارکت های کیفی و مستمر قرار داده اند. چین اگر می خواهد به جمع این کشورها بپیوندد، باید کیفیت کمپانی های مشارکت نماینده در استاندارهای جهانی را افزایش دهد. این کشور باید شرکت هایی مشابه هواوی در صنایع مختلف دیگر برپا کند.

استانداردهایی که چین دنبالشان است، توسط شرکت هایی تعیین می شوند که به صورت مستمر در صنایع وابسته به آن مشارکت دارند. معمولا شرکت ها بهترین و بالاترین استانداردها را می خواهند و همواره این بهترین تکنولوژی است که برنده می گردد. به همین دلیل است که آمریکا و اروپا به این رجحان فاحش دست پیدا نموده اند؛ آن ها شرکت های به شدت پیشرفته ای دارند.

چین نمی تواند با داشتن تکنولوژی ضعیف تر، استانداردهای صنایع پیشرفته تر را تعیین کند. آن ها برای این کار به هواوی های بیشتری احتیاج دارند.

منبع : دیجیاتو

بانیما: قدرت گرفته از سیستم مدیریت محتوای بانیما